محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

محمدرضا

شهر بازي وتئاتر

چند شب پيش بود كه ما رفتيم فرهنگسراي خاوران كه هم بچه هال برن شهر بازي وهم اينكه خودمون هم بريم ونمايش پنجره فولاد كاري از آقاي اكبر عبدي رو ببينيم . كه ريحانه وساجده و خاله مريم عليرضا و هيلا ومامانشون هم بودند . هيلا وعليرضا بچه هاي دوست خاله مريم بودند كه هيلا فقط دو روز از محمد رضا كوچيكتره وخيلي خوب با هم بازي مي كردند . خلاصه بچه ها به همراه باباجون (لازم به ذكر كه محمدرضا به مامان وبابا ،مي گه مامان جون وبابا جون حتي در اوج بيحوصلگي وعصبانيت) رفتند شهر بازي اما هيلا كه بابا جون رو تا حالا نديده بود حاضر نشد بره پيش مامانش موند. من و مريم جون (تازه به خاله مريمش هم ميگه مريم جون واولين كلمه اي رو هم كه گفت مريم بود) مامان هيلا و ريحانه...
7 مهر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمدرضا می باشد